سميه طاهريان
دارالفنون اولين مدرسه در ايران است که با سبکي متفاوت از نظام آموزشي آن زمان بنا گرديد. انديشة اميرکبير در تأسيس دارالفنون حاصل آموختههاي او بود. او با تمام وجود، احتياج يک کشور مستقل را به افراد تحصيلکرده و متخصص در علوم و فنون روز لمس کرد و به درستي فهميد تا روزي که مشکلات علمي کشور توسط کارشناسان خارجي حل شود، وي استقلال را نخواهد ديد. او معتقد بود بدون داشتن يک ارتش نيرومند و مجهّز به سلاح روز در جهاني که حدود و حقوق با زور تعيين ميشود، نميتوان حقّ کشور و ملّت را حفظ کرد. او با آرزوي به وجود آمدن ايراني آباد و آزاد و قوي، اقدام به تأسيس دارالفنون کرد؛ اما با عزل او، کارها به واسطة نوري (جانشين او) بلکه بيواسطة او به دست انگليسيها افتاد. به اين ترتيب دارالفنون به دارالترجمه تبديل شد که به جاي پرورش متخصص، مترجماني را پرورش داد که علاوه بر وارد کردن علوم ترجمه دست چندم، فرهنگ و عقايد اروپايي را نيز آميخته با آن به جوانان عرضه ميکردند. اين نوشتار در تلاش است که مسير انحراف از خواست امير تا تحقق عزم انگليس! را نشان دهد...