معصومه زارعي
اينكه ميگويند آزادي، دموكراسي، تساوي زن و مرد و ... همة حقيقت نيست. واقعيت را بايد در خودسوزيهاي زنان در فرقه رجوي يافت، در آموزش هرزگي و پرورش بيبند و باري فَرُخ روپارساي جستجو كرد و اگر شرح صدر وجود داشت، نگاهي هم به جشن هنر شيراز فَرَح انداخت. وقتي ايدئولوگهاي فراماسونر نزديكترين راه به دروازههاي ولنگاري غرب را در فريب زنان يافتند و كلوپ روتاري، باشگاه هاي لانيز و مجامع فراماسونري را به همكاري زنان فرستادند، رژيم پهلوي مجري سياستهاي استعمار شد و زناني را به خدمت گرفت؛ هر چند تك و توك، زناني بودند چون «قرةالعين» سالها پيش به استقبال بيحجابي و هرزگي مورد نظر غرب شتافته بودند. اگر اشتباه و عملكرد بعضي از اين زنان را به حساب غفلت و غرضنورزي گذاشتي، قبول؛ هر چند راه حق و باطل را سالهاي سال است به ما آموختهاند، اما باور نكن كه غرب و استعمار، حقوق و حضور واقعي زن مسلمان را ميپذيرد و از آن واهمهاي ندارد. نوشتار زير نگاهي است بر نقش و كاركرد زن در پارهاي از جريانها...