«عروه الوثقي، لاانفصام لها»

  • warning: Missing argument 1 for t(), called in D:\WebSites\nashriyat.ir\themes\tem-nashriyat\upload_attachments.tpl.php on line 15 and defined in D:\WebSites\nashriyat.ir\includes\common.inc on line 962.
  • warning: htmlspecialchars() expects parameter 1 to be string, array given in D:\WebSites\nashriyat.ir\includes\bootstrap.inc on line 869.

طيبه محمدي

«متحيرانه ايستاد. با تعجب به چپ نگاه كرد. كجاوه‌اي ديد استوار و مقدس بر شتري آذين شده. سرش را به راست چرخاند. خيمه‌اي ديد سبز و روشن كه بر فرازش پرچمي تكان مي‌خورد و در ميان خيل سپاهيان چون نگيني مي‌درخشيد. به زمين مقابلش چشم دوخت. تأمل كرد و دوباره به چپ چرخيد. اين بار تمام قامت، دو - سه گامي نرفته باز ايستاد و به پشت سرش چشم دوخت. تأملي كرد. برگشت و ايستاد. نگاهي به آسمان كرد و شتابان به جانب خيمه دويد»؛ اين حكايت همه كساني است كه در زندگي در جمل‌هاي ناخواسته و بعضاً تحميل شده، وارد شده‌اند. شعارهاي حساب شده فريبندة‌ عايشه‌ها و طلحه‌ها را شنيده‌اند، تأمل كرده‌اند و هر چه چرتكه انداخته‌اند، قدرت تشخيص حق از باطل را در خود نديده‌اند. با ورود ايسم‌هاي گوناگون با مضاف‌هاي مختلف و فريبنده، به فضاي سياسي كشور، تشخيص نور حق از باطل كاري شد بس دشوار و صعب. خصوصاً پس از سال‌هاي پيروزي انقلاب كه آفت اختلاف به جان ائتلاف يكپارچه انقلابيون رخنه كرد. در چنين فضايي، تنها و تنها انديشه روشن، ولايت است كه سفينه النجاتي است براي رسيدن به ساحل نجات. آنچه در پي مي‌آيد گذري است اجمالي بر آنچه پس از انقلاب بر سر جريان پيروز دهه 50 تاكنون رخ داده است؛ تأملي كوتاه كه بي‌شك تحليل و نگرش به جزئيات در آن كاري بس عميق مي‌طلبد...