محمدحسين فرج نژاد
هنگامي كه مارتين لوتر حوالي قرن شانزدهم ميلادي، مکتب اعتراضي پروتستانتيسم را پايهگذاري کرد و انسجام مسيحيان را از بين برد، با آرمان هاي عهد عتيقي و کاباليستي خود، نفوذ يهوديان در مسيحيت را فزوني بخشيد. وي چنان بر آرمانهاي توراتي و برتري عبرانيان تأکيد ميکرد که او را در جودائيکا (دايرةالمعارف مهم يهوديان صهيونيست) يک يهودي پنهانکار يا نيمه يهودي متجدد، نام نهادهاند. مطالعات عبري او در تورات و استفاده فراوان وي از رسالات پولس (عالم يهودي درباري که بعدها ادعا کرد مسيحي شده است) زمينهساز گسترش سلطة تفکر دنيوي و آخرالزماني يهود بر مسيحيان شد. پس از وي کالونيسيتها و پيوريتنها نيز بر اسطورههاي مادي و مسيحاگروانه يهوديزه تأکيد کردند و زمينهساز تشکيل صهيونيسم مسيحي شدند...