الهام عباسي
در روزگاري نه چندان دور، تقريبا چند دهه قبل، آن چه فهمِ متفکران و دانشمندانِ غربي از توسعه را تشکيل ميداد، به پول، بازار و اقتصاد محدود ميشد. رفته رفته آنها دريافتند که برنامهريزي براي توسعهي اقتصادي و بازارهاي جهاني، بدون توجه به امر فرهنگي و زيستِ اجتماعي ملتها اتفاقي معيوب است. امروز آنها تاکيد دارند که آن چه به عنوانِ شاخصههاي توسعهي اقتصادي مطرح ميشود، حتماً بايد در نسبت با فرهنگ و توجهاتِ مردمشناسانه شکل گرفته باشد؛ لذا توسعه از ترقيِ محض در اقتصاد، به توسعهي اجتماعي، فرهنگي و سياسي نيز تسري پيدا کرد. برخي از آنها حتي تاکيد دارند که امر فرهنگي بايد از يک عنوانِ حاشيهاي که به مثابهي قيدي لازم براي توسعهي اقتصادي است فراتر رفته و به عنوانِ بنمايهي اصلي و در ماهيتِ توسعهي اقتصادي لحاظ شود...