عليرضا اباذري
از دير باز پرداختن به موضوع اندلس در بين مسلمانان رايج بوده و اهل تحقيق هر كدام به گونهاى به آن مينگريسته است. گويا نگاه از سر حسرت آنان مانند مادرى است كه اكنون فرزند خود را در چنگال ديگران ميبيند. اندلسى كه باشكوهتر از دوران حضور مسلمانان را به خود نديده و همه وجود خويش را مرهون آنها است، اكنون فرزندان قديمى خود را اصلاً نميشناسد و حسرت مسلمانان نيز از همين جا است. در طول تاريخ هيچگاه تمدن و فرهنگ اسلامى در برابر ديگر فرهنگها مغلوب نشده بود؛ ولى مسلمانان در اندلس با كمال ناباورى آن را به گونه غمبار و تلخى تجربه كردند. اگر از شكوه تمدن اسلامى در اندلس و چگونگى افول آن آگاه باشيم، بىاختيار همان گونه كه امروزه بر سرگذشت فلسطين غصه ميخوريم، بر سرگذشت اندلس نيز اندوهناك ميشويم. اگر به تعبير آن پير سفر كرده، فلسطين پاره تن اسلام است، اندلس نيز پاره تن اسلام بود؛ ولى اشغال و به طور كامل جدا شد و چه اندوهناك! آنچه ميخوانيد، مرورى است گذرا بر حضور مسلمانان در قلب روپاى امروزى تا بيرون رانده شدن آنها و بيان پارهاى از دلايل آن. بدون شك بحث در اين زمينه بسيار گسترده و در حد يك رساله پربار است...