عاطفه خرمي
بيشك يك جامعة بالنده و نهضت پويا, نيازمند تشريك مساعي و حضور فعّال و زندة زنان و مردان آن اجتماع است. بيشتر مسئوليت مردان غالبا“ در بيرون از محيط خانه است, اما زنان به دو شكل در ساختن جامعه نقش دارند؛ يكي نقش ناپيدا و غير مستقيم از طريق تربيت فرزند و تأثيري كه در شوهران خود دارند, و ديگري حضور مستقيم درصحنههاي حسّاس سياسي جامعه. در تاريخ زندگي مردان بزرگ, هميشه زنان فهميده و انديشمند و فداكاري بودهاند كه با كارگرداني ظريف و دقيق خود, نمايشي از افتخار و جاودانگي را خلق كردهاند؛ زناني كه «از دامن آنان مرد به معراج ميرود.»
اين مقاله بر آن است با توجه به گستردگي دامنه سخن, به نقش برجستة زنان در شكلگيري و استمرار يكي از حوادث مهم و منحصر به فرد تاريخ, يعني قيام جاودان «عاشورا», نگاهي كوتاه و گذرا داشته باشد...