محمدحسين تفويضي
اگر انقلاب را به معناي يك دگرگوني همهجانبه و اساسي و زير و رو كردن بنيانها و ساختارهاي يك جامعه شامل اوضاع اجتماعي و معيشتي، مسائل فرهنگي و اقتصادي و سياستهاي بدانيم. بر اساس اين تعريف، يك جنبش اجتماعي عمده كه تودههاي مردم در تشكيل آن دخالت دارند، اين دگرگوني را رقم ميزند كه پشتوانة آن نارضايتي از وضع موجود است. به طور طبيعي، چنين حركتي در سطح تودههاي اجتماعي مورد مخالفت عدهاي قرار ميگيرد كه اين دگرگوني را به نفع خود نميدانند؛ پس آنها هم با تمام توان وارد عمل شده، به هر شيوه ممکن به مقابله با اين حركت ميپردازند و همين موجب ميشود كه هر انقلابي لاجرم نيازمند پرداخت هزينههايي باشد كه حتي ممكن است به قيمت جان افرادي از جامعه تمام شود...