قاسم روانبخش
يکي از شگردهايي که همواره در طول تاريخ براي تحت تاثير قرار دادن افکار عمومي بهکار گرفته ميشده است، استفاده از مغالطه اشتراک لفظي است، بدين معني که سياسيون و نظريهپردازان سعي ميکنند از واژهاي که داراي چند معناست بدون قراين خاصي که مرادشان را مشخص کند، آن لفظ را بهکار گيرند، تا ذهن مخاطب را به معناي معروفش مشغول سازند، در حالي که خودشان معناي ديگري را اراده کردهاند. به عنوان نمونه واژه اصلاحات که در 16 سال قبل ميداندار عرصه سياست شد، از همين قبيل بود. اين واژه حداقل داراي سه معناي متفاوت است؛ 1. از ماده صلح به معناي آشتي، 2. از ماده صلاح به معناي سلامت و درستي، 3. ترجمه رفرم به معناي تغيير تدريجي نظام. روشن است که تودههاي مردم از واژه اصلاحطلبي همان معناي دوم را ميفهميدند، ولي سياسيون عصر به دنبال اجرايي کردن اصلاحات به معناي سوم بودند. کاري که سرنوشت آن در پايان کار دولت اصلاحات بر همه عيان شد و اهداف واقعي آن در فتنه 88 نقطه ابهامي باقي نگذاشت. واژه اعتدال نيز از همين سنخ است؛ اين واژه معاني متفاوتي دارد که يکي از آنها ميانهروي و حرکت بر جاده ميانه، به دور از افراط و تفريط است. همانکه قرآن مجيد آن را امت وسط ناميده است. ولي معناي ديگر آن همان معناي وارداتي است که دشمن آن را اراده کرده است؛ يعني اسلامي که آمريکاييها بپسندند و با منافع غربيها هيچ تعارضي نداشته باشد، بلکه اهداف و منافع آنها را به نحو احسن تأمين کند. در اين نوشتار جهت آشنايي با شاخصهايي که غربيها براي اسلام اعتدالي مشخص کردهاند به معرفي بخشي از آنها ميپردازيم تا روشن شود که اعتدالي که دولت يازدهم از آن دم ميزند، چه وجه تمايزي با اسلام اعتدالي آمريکايي دارد. در اينباره به تحقيقات موسسه رند در اين موضوع ميپردازيم. ابتدا خوب است به اختصار با موسسه مذکور آشنا شويم و سپس به پروژه اسلام اعتدالي بپردازيم...