حجتالاسلام والمسلمين علي ثقفي
احزاب سياسى، بدون توجه به ضرورت يا عدم ضرورت آنها، به دلايل گوناگونى با درجه قابل توجهى از عدم توفيق در تاريخ سياسى ايران روبهرو بودهاند. روشن است كه برخى از اين دلايل عدم توفيق را بايد در فلسفه شكلگيرى احزاب و برخى ديگر را از ناحيه عملكرد آنها جست و جو نمود. خاستگاه نظرى احزاب سياسى با هر نگاه و تحليلى، فرهنگ، فلسفه و اقتضائات جوامع غربى است و در عمل نيز حتى بسيارى از نخبگان فرهنگى و سياسى ما خاطرات چندان خوشى از فعاليت احزاب سياسى در ايران ندارند و تمام توفيقات سياسى مردم مسلمان ايران در مبارزات استقلالطلبانه و آزاديخواهانه با رهبرى دينى در حالى به دست آمده كه «حزب» به معناى متعارف آن نبوده است. به همين دليل، حتى افراد و گروههاى با تعلّقات و وابستگيهاى بالاى حزبى نيز مايلند خود را «غير حزبى» بدانند! از سوى ديگر، ضرورت وجود تشكّلها و نهادهاى اجتماعى انكارناپذير است. حال چه بايد كرد؟ اين مقاله، پاسخى است اجمالى و ابتدايى اما دينى و بومى به اين سؤال و نياز اساسى. البته بايد منتظر بود تا با موافقتها و مخالفتهاى منطقى، سير تكاملى ديدگاه اين مقاله طى شود...