حجت الاسلام سيدعبدالمجيد پيشبين اشكوري
نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمريكاي شمالي و تاکيد ايشان بر شناخت حقيقت اسلام، به تأملات نويني دربارة «ذهن غربي»، «آرمان غربي» و... انجاميده است و جهان غرب را به چالش كشانده است. اين نامه، منابع و مبادي و راههاي رسيدن به «شناخت» و «آرمانهاي غربي» را دوباره به صحنه مباحثه ميكشاند و وجدانهاي بيدار را به بازخواني دوباره فرهنگ خود ميخواند. اين نامه از يك سو باب «غربشناسي» نويني را ميگشايد و از سوي ديگر، حس حقيقتجويي را در قلبهاي جوانان غربي كه هنوز آسيبهاي فرهنگ غربي در آن نهادينه نشده است را تحريك ميكند تا به اين مطلب بيانديشند كه آيا آن گونه كه پدرانشان دربارة خود و ديگران ميانديشيدند صحيح بوده است و آنچه را كه به عنوان آرمان انتخاب كردهاند، انتخاب درستي بوده و هست؟ آيا آنچه را كه سياستمداران دربارة خود و ديگران به آنان انتقال ميدهند، از جنس ديگري است و مطابق حقيقت نيست؟ آيا آنچه در دنيا و پيرامون آنان رخ ميدهد را به درستي و مطابق با واقع به آنان انتقال ميدهند ؟ آيا تمدن مدرن كه به قدرت عقل (بدون اتكا به وحي) و تجربه براي كشف حقايق ظهور کرده است، درست ميانديشد؟ آيا پست مدرني كه ميان انسان غربي با واقعيتهاي جهان سد محكمي ايجاد كرد و به ناتواني ذهن بشر معاصر از شناخت حقيقت و كشف امر واقع دامن زد و براساس آن «سلطهگري» بر عالم را «آرمان» خود قرار داد درست ميانديشد؟...