گفتوگو با جناب آقاي پروفسور لگنهاوسن
بر روي اتاق 77/4 طبقه چهارم مؤسسه امام خميني(ره) به يادداشت كوچكي برميخوري كه رويش چنين نوشته است: «لطفاً بدون هماهنگي وارد نشويد براي تنظيم هرگونه وقت ملاقات با دفتر معاونت پژوهش هماهنگ فرماييد» اين جمله را كسي جز دكتر گري(محمد) لگنهاوسن ننوشته است، جستجوگري كه برايش عقربههاي زمان به سرعت ميگذرند و بر روي زمان بسيار حساس است، او كه به سال 1953 م در يك خانواده كاتوليك در شهر نيويورك آمريكا به دنيا آمد از همان دوران كودكياش جستجوگري حقيقت را آغاز كرد و به گفته خودش اين راه را پدرش جلوي پاي او گذاشت، روزي كه در بازگشت از كلاسهاي تعليمات ديني كليسا به او گفت: «هرچه كه آنها به تو ميگويند، باور نكن سعي كن خودت فكر كني». اولين پرسش روح جستجوگري او درباره «مسيح بودن خدا» بود كه به قول خودش در زير و رو كردن چهار انجيل چنين چيزي را در آنها نيافته بود. او كه پرسشهايش را در عالم مسيحيت در دوران كودكي و نوجواني و جوانياش همواره به آينده موكول ميكردند دكتراي خود را در سال 1983 در رشته فلسفه از دانشگاه رايس اخذ كرد و تا سال 1989 به تدريس در منطق، فلسفه، زيباشناسي، علم اخلاق و متافيزيك پرداخت و در اين سالها به مباني و اعتقادات به مكاتب و مذهبها و نحلههاي فكري سر زد. سرانجام «گري» در يك اُديسه فكري و مطالعاتي به اسلام شيعي رسيد و نام «محمد» را براي خود برگزيد و سپس «تشيع» را پاسخگوي خود ديد و از سرزمينهاي تشيع «قم» و در قم در اتاق 77/4 مؤسسه آرام گرفت و به تحقيق و پژوهش پرداخت و به قول خودش «آيتالله مصباح يزدي» نعمت بزرگي بوده كه خداوند جلوي رويش گذاشت . گفتوگو با اين شخصيت براي اين شمارة ما بسيار قابل اهميت بود منتظر مانديم تا از آمريكا بازگشت و با قرار قبلي درست رأس ساعت به اتاقش وارد شديم، با شخصيتي علمي كه گاه با دوچرخه و گاهي پياده به مؤسسه ميآيد، و در اتاق كوچكش در ميان كتابها و يك رايانه و يك خط تلفن و عكسهايي از شهرهاي ايران و غرب و عكسي از فرزندش علي احساس ميكند بيش از همه جاي دنيا اكسيژن آزادانديشي و پرسشگري و حقيقتجويي به سلولهاي مغزش ميرسد، مغزي كه در گرودل است و دلي كه در گرو قرآن و عترت، كه چراغ عقلانيت و معنويت را فرا روي هر انساني روشن ميكند. حجتالاسلاموالمسلمين دكتر سيداحمد رهنمايي مانند هميشه آغازگر ورود به بحث و پرسشگر سؤالهاي محوري بود به همراه حجتالاسلاموالمسلمين عليرضا دهشيري و بنده(حسن ابراهيمزاده) هم به اقتضاي پاسخها و پرسشهاي خود را مطرح كرديم و حاصل آن مصاحبهاي شده است كه پيش روي خوانندگان مجله است...