اسماعيل چراغي کوتياني
يکي از مباحثي مهمي که اين روزها از سوي محافل روشنفکري با جديت بدان پرداخته ميشود، مقوله تکليفگرايي و نتيجهگرايي است که هم در حوزه فردي و هم در حوزه روابط اجتماعي قابل طرح است. اين مساله مانند بسياري از مسائل ديگر، ارمغان چالشبرانگيزي و سؤال آفريني جريان علوم انساني غربي است.انديشمندان غربي در راستاي دوگانهسازيهاي مغلطهآميز خود با ايجاد تقابلهاي کاذب ميان نتيجه و تکليف تلاش دارند جامعه مدرن خود را جامعه اي نتيجه گرا، حقگرا و انساني جلوه دهند و در مقابل، جوامع سنتي و بهويژه ديني را تکليفگراي صرف معرفي کنند.آنها با انتساب ويژگيهاي مثبتي چون عقلگرايي، آزادي و برابري به جامعه نتيجهگراي مدرن، جامعه تکليفگرا را جامعهاي اسير و در بند سنتهاي غير عقلاني جلوه ميدهند. از اين رو لازم است ضمن روشن کردن فضاي مفهومي اين دو مقوله ، مختصات هر کدام بيان شود.دراين نوشتار تلاش داريم تا با بيان شاخصهاي جوامع تکليف گرا و نتيجه گرا به روشن تر شدن اين بحث کمک کنيم...