«فمنيسم لغتى فرانسوى است كه به آنچه در قرن 19 در آمريكا، تحت عنوان «جنبش زنان» معروف بود، اطلاق ميشد. جنبش زنان مجموعه متنوعى از گروههايى بود كه هر يك به نحوى در «پيشبرد» موقعيت زنان تلاش ميكردند. البته فرهنگ علوم سياسى، فمنيسم را اينگونه معرفى مىكند: «دفاع و جانبدارى از حقوق زنان و عقيده به برابرى زن و مرد در زمينههاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، سياسى و مبارزه در راه وصول به اين برابرى». از نظر تاريخى، در دهه 1980 ميلادى، فمنيسم بهعنوان يك لغت، معانى متفاوتى را پيدا كرد. در اين دوره حاميان نقش اجتماعى زنان كه از حقوق آنان به عنوان يك موجود مستقل نيز دفاع مىكردند، «فمنيست» نام گرفتند. اما در سالهاى گذشته با دگرگوني در نقشهاى اجتماعى و فردى زنان، تحولاتى نيز در بيان و معرفى فمنيسم ايجاد شدهاست، تا اندازهاى كه نمىتوان قالب واحدى را از اين تعاريف استخراج نمود. ... و البته اينها تعاريفي مختصر از واژهي آشناي «فمنيسم» است كه هر كدام از ما به لحاظ موقعيتها و مطالعاتي كه در زمينههاي مختلف داشتهايم، بارها و بارها با اين اصطلاح آشنا اما غريب روبهرو شدهايم. بله! آشنا از اينجهت كه زياد ديديمش و خوانديمش و غريب از اينجهت كه ما يك مسلمانيم و تعابيرمان از انسان بودن وراي اين نگاههاي اينچنين است... بيش از اينرا بايد خودتان در گفتوگوي ما با سركار خانم «نيره قوي» استاد دانشگاه علوم پزشكي تهران كه دانشجوي دكتراي رشتهي انقلاب اسلامي است و خارج از فقه و اصول هم ميخواند بخوانيد و به قول خود ايشان؛ خودتان هم به قضاوت بنشينيد!...