محمدرحيم عيوضي
يکي از راههاي شناسايي تفاوتها در مباحث انساني، بررسي مختصات و جايگاه انسان در نگرش و بينش مدنظر است. قدرت و غلبه تکنولوژي و فرهنگ غربي از يکسو، و ابتکارات و خلاقيتهاي کمنظير و مستمر در انقلاب اسلامي از سوي ديگر؛ اين پرسش را مطرح ميسازد که جايگاه انسان در انقلاب اسلامي و فرهنگ غربي چگونه تعريف و شناسايي شدهاند؟ تأمل در ادبيات تحليلي اين موضوعات و همچنين واقعيتهاي محيط بر روندهاي کنوني جوامع، آشکار ميسازد که انسان در انقلاب اسلامي، بهطور مشخص انساني اصولگراست و تحول ناشي از انقلاب اسلامي به گونهاي است که شاخصهها و جهتگيري انسان را به سوي اصولگرايي و معناگرايي در تعيين و پيمودن مسير زندگي فردي و جمعي سوق ميدهد. اين در حالي است که در نگرش مادي حاکم بر علوم جديد، امکان چنين تحولي در انسان به حداقل ميرسد. تقابل ذکر شده، در اين مقاله تحليل و توضيح داده شده است....