به قلم سردبير
اول: «تاشا» دختر جوان بلند قامت بريتانيايي فكر ميكند، حيوان است. او بدون قلّاده هيچ كجا نميرود و در خانه نيز نظافت و نظم را به هيچ وجه رعايت نميكند. «تاشا» با نامزد خود مدتهاست كه زندگي ميكند و در كنار تحصيل در رشته «فنآوري موسيقي» زيست حيواني را بر زندگي انساني ترجيح ميدهد. روانكاوان هيچگونه از علائم بيماريهاي رواني را در او مشاهده نميكنند و بر اين باورند كه او با سلامت جسمي و ذهني كامل به اين انتخاب رسيده است...