معصومه اسماعيلي
تجدد، تحول و توسعه، ماجرايي است كه چند قرن پيش در غرب پديد آمد و بعضي ميگويند مراد از آن بسط صورت زندگي و تمدن غرب در همة جهان است. ميگويند توسعه و تحول، همان تجدد است و تجدد از ابتدا قرار نبود در يك طبقة اجتماعي و منطقة جغرافيايي محدود بماند. در واقع، مدرنيزه شدن جهان هدف اصلي اين طرح بوده است. بعضي هم ميگويند سير تحول در جهان، داستان تازه اي نيست كه نامش را مدرنيزم يا توسعه و تجدد بگذاريم، بلكه يك همايش جهاني به سوي حركت، شدن و پيشرفت است، اما از آنجا كه غرب در اين زمينه قدمي فراتر رفته است، خاستگاه تحول وسيع جهاني را غرب ميدانند. در اين دعوا تنها زماني ميتوان نرخ اصلي را تعيين كرد كه معلوم شود دست كم تجدد يا تحول فرهنگي چه بود و از كجا شروع شد. اگر پاسخ اين سؤال مشخص شود، جايگاه مدرنيسم در تاريخ معلوم ميشود و معناي تحول و رابطةتباين، تساوي يا عموم خصوص آن با تجدد و مدرنيسم آشكار ميشود...