محمد محمدينيا
اين مقاله ميکوشد که به نتايج و لوازم دئيسم مدرن در معنويت امروز غربي (قرن بيستم به بعد) بينديشد و به اين مسأله پاسخ دهد که: اولا چگونه دئيسم، روح مشترکي به صورتهاي نوپديد معنويت ميدمد؟ ثانيا اگر کانونهاي مروج معنويت نوين جهاني موفق شوند که حرکت معنويتخواهي انسان امروز را به جايي فراسوي دين وحياني سوق دهند، چه پيامدها و سرنوشتي در انتظار است؟ ثالثا چگونه موج جديد معنويتخواهي خواهد توانست در آينده با ترک دئيسم، به آغوش دين وحياني بازگردد؟...