سيدمحمد مهدي موسوي
«من بارها گفتهام که روشنفکري در ايران بيمار متولد شد؛ مقوله روشفنکري با خصوصياتي که در عالم تحقق و واقعيت دارد ـ که در آن، فکر علمي، نگاه به آينده، فرزانگي، هوشمندي، احساس درد در مسايل اجتماعي، به خصوص آنچه که مربوط به فرهنگ است ـ در کشور ما بيمار و ناسالم و معيوب متولد شد. چرا؟ چون کساني که روشنفکران اول تاريخ ما هستند، آدمهاي ناسالمند.» بحث از روشنفکري دشوار است. نگارنده در اين مقال قصد ندارد راجع به جريانهاي مختلف روشنفکري به صورت کاملاً مبسوط قلم فرسايي کند، بلکه غرض اصلي اين است که با گذري در تاريخ و آشنايي هر چند اندک با انديشههاي روشنکفران برجسته در دورههاي مختلف زماني، اذهان مخاطلبان عزيز با جريانشناسي اين جنين ناقصالخلقه در ايران، بيش از پيش آشنا گردد. سعي بر آن است تا جريانها و امواج روشنفکري در ايران طي پنج دوره مختلف زماني بررسي شود: 1. دوره آغازين (از ابتدا تا پايان دوره قاجاريه) 2. دوره حکومت استبدادي رضاخان 3. دوره دوازده ساله (از سال 1320 تا1332) 4. دوره قبل از انقلاب اسلامي (از سال 1332 تا 1357) 5. دوره پس از انقلاب اسلامي...