دکتر موسي فقيه حقاني
روشنفکري ايراني، در بسترهاي اجتماعي و حوادث سياسي قرن 19 ميلادي به گونهاي شکل يافته، که تحت هيچ شرايطي به ثمر ننشسته است. اين حوادث و بسترهاي سياسي و اجتماعي شرايطي را فراهم آورد که نهال و بذر جوانهزده در محيط گلخانهاي فرهنگ غرب، عملاً در ايران زمين نه تنها رشد نيافت بلکه در هر فصلي از فصلهاي تاريخي ايران خشکيده و پس از چندي نهال گلخانهاي ديگري از آن سوي مرزها در اين زمين کاشته شده است، اما تاکنون نيز همان نتيجه پيشين به دست آمده. در حقيقت منور الفکري ايراني، تصويري ماسوني و غربزده ميباشد که با روتوش و بازسازي فراوان هنوز که هنوز است، به ضرب و زور ميخ و الوار، بر طاقچه پستوي فرهنگ و هنر ايراني باقي مانده. آنچه در پيش ميآيد، گفتاري است در وارداتي بودن و يهوديزدگي روشنفکري در ايران!...