محمد ملکزاده
همزمان با ظهور انقلاب صنعتي در غرب که پس از چند قرن دوران تاريک و رکود حاکميت کليسا بر جوامع مسيحي و نفي سلطه حاکماني که در پوشش مذهبي با هر نوع نوآوري و پيشرفت علمي مخالفت ميکردند به وقوع پيوست، موجي درکشورهاي اروپايي و غربي ايجاد شد که در قالب اصالت بخشيدن به عقل خود بنياد بشري و «عصيان عليه مذهب» با آموزههاي ماوراء طبيعي به مخالفت برخاست. اين موج با پيشرفت ناگهاني جوامع غربي ـ اروپايي به سرعت مرزها را درنورديد و وارد جوامع شرقي و اسلامي گرديد؛ لکن به لحاظ تفاوت ماهيت و طبيعت فرهنگِ کشورهاي مسلمان با جوامع غربي، چالشهايي را برانگيخت که در راستاي بررسي «سير پيدايش روشنفکري و بسترهاي ظهور آن در جهان» پيرامون اين مقوله اختصاراً به بحث خواهيم پرداخت...