علي اکبرعالميان
اصول کشورداري و سيرة سياسي يک حاکم همواره در تيررس ديدگاه منتقدان و حتي مردم عادي قرار گرفته است. اين اصول به کارآمدي آن نظام سياسي کمک فراواني مي کند. بيگمان اصول کشورداري حضرت اميرالمؤمنين(ع) و نقش کمنظير ايشان در ارائهي يک نظام حکومتي آرماني و کارآمد غير قابل انکار است و اين چيزي نيست که حتي از نگاه غيرمسلمانان منصفي از قبيل «جرجي زيدان» مخفي مانده باشد. شيوه و منش حکومتداري آن بزرگوار و سيرة سياسي تحسين برانگيز ايشان الگوي مناسبي براي همة آناني شد که ميخواهند در روش سياسي خود، توفيق مديريتي و حاکميتي کسب کنند. حضرت(ع) غير از اجراي سيرة سياسي و استراتژي حکومتيِ موفقيتآميز خود، ابتکارات فراواني را هم در عرصة حکومت و سياست از خود بروز دادند. براي استانداران و سران سپاه و قضات و کارگزاران ماليات آيين نامه و دستورالعمل نوشتند و جامعة اسلامي را از نظر شغل و وظيفه طبقهبندي نمودند و حدود و موقعيت هر طبقه را تعيين فرمودند. سيرة سياسي و شيوة حکومتداري ايشان، درخشانترين دوران حکومت اسلامي پس از رحلت پيامبر(ص) است. ما در اين مقاله برآنيم تا با ذکر شمهاي کوچک از ابعاد مديريت حکومتي و سيرة سياسي حضرت(ع)، سهم قابل توجه ايشان را در تحول و بالندگي حاکميت و سياست بيان نموده و عوامل کارآمدي يک نظام سياسي را با توجه به عمل و سخن حضرت تشريح نماييم. طبيعي است اين مقاله در پي اثبات بينظير بودن طريقهي حکومت حضرت(ع) در دوران پس از اسلام و حکومت نبي مکرم اسلام(ص) است...