عزيزالله طالبيمجرد
تکليفگرايي و نتيجهمحوري از جمله مباحث روز در عرصه فلسفه اخلاق به شمار ميرود که در پي تفاوت نگاه متفکران غربي در دوران مدرن و تجدد، با انديشههاي ديني و دوران ماقبل مدرن و سنت؛ به مقوله انسان و مباني انسانشناسانه به وجود آمد. در انديشههاي تجددگرايانه، انسان محور همه چيز و خداي زمين شناخته شد و در نتيجه تمام اموري که در دنيا جاري است بايد در سيطره و خدمت انسان باشد و اين انسان است که بايد براي ديگران تکليف تعيين کند. در برابر اين تفکر، انديشههاي ديني و سنتي بر اين باورند که انسان، مخلوقي از مخلوقات خداست که در برابر خود، خدا و ديگران وظايف و تکاليفي را بر عهده دارد. اين نوع نگاه باعث شد که در عرصههاي اجتماعي نيز آثار و تبعات خاصي بر هريک از اين نظريات مترتب گردد که ما در اين نوشته به بيان آثار اجتماعي اين نوع نگرشها خواهيم پرداخت...