سيدمحمدحسن صالح
درست در روزهاي داغ وتبآلود مدينه، گوشها و دهانها به تکاپو افتاد، خبري جديد همه را به شدت مشغول کرده بود. جنگ! در اين اوج گرما! آنهم در نود فرسخي مدينه و در مقابل سپاه تا بن دندان مسلح روم! هراکليوس امپراتور روم سپاهي بزرگ و مسلح را گردآورده تا کار جمهوري نوپاي اسلام را يکسره کند. پيامبر خاتم(ص) هم مهياي لشکري در خور است. مقصد هم نزديک نيست، چند صد کيلومتري مدينه، نزديک مرز شام...هواي گرم وسوزان حجاز،کمبود مواد غذايي، دوري راه و ترس از سپاه عظيم ناشناخته و اجنبي همه بهانههاي مناسبي بودند براي منافقان که دست روي دست بگذارند و عازم جهاد نشوند. در حاليکه بسياري از تازه مسلمانان مشغول تيز کردن شمشيرها و تيمار اسبها و يا خداحافظي با خويشان و پارههاي تنشان بودند، طبق گزارش قرآن، اين رفاه زدگان پرمدعا که خوشحالي خود از اين نافرماني را پنهان نمي کردند به هرکوي و نشان که ميرسيدند ميگفتند: ...در گرما رهسپار جنگ نشويد... و قرآن را بشنو که جواب ميدهد: بگو آتش دوزخ گرم تر است.(توبه،81)...