حرف اول/ ر.و.ح.ا.ن.ي.ت؛ جهاد و شهادت در مسير اعتلاي فرهنگ اسلام ناب محمدي (ص)

1. به جمعيت و جامعه اي ميانديشيم كه چنانچه رو به صلاح و سداد و جهاد و پارسامنشي بگرايند و لباس فضيلت و تقوا بر جسم و جان بپوشانند، از همه برتر خواهند بود و الگوي شايستة جهان خواهند شد. اما چنانچه بر عكس، به فساد و سستي و عافيتطلبي روي آورند و جامة رذيلت و هوا و هوس بپوشند، از هر موجود پستي پستتر خواهند بود. ميان عالِم و عالَم تنها يك حركت فرق است؛ حركت زير و حركت زَبَر و به عبارتي، حركت زيرين و حركت بَرين. همة حرف و حديث اينجاست كه رابطة اين دو با يكديگرچگونه است؟ حقيقت همين است كه فرمودهاند «اذا صلح العالِم صلح العالَم و اذا فسد العالِم فسد العالَم». به مفاد اين روايت بيدارگر، عالِم زيربناي هر صلاح و سعادت و يا هر فساد و شقاوت در عالَم است.
2. همچنان كه تاريخ گواهي ميدهد، منشأ بسياري از تحولات جهاني افرادي هستند كه از دانش ديني بهرهاي برده و جايگاه دانشمندان و صاحبنظران ديني و به اصطلاح مقام و شأن روحانيت را احراز كردهاند. اصل حركت، پويايي و تحول، يك مسأله است؛ جهت و سمت و سوي حركت و پويايي و تحول مسألة ديگري است. اين شخصيت روحاني و ويژگيهاي خلقي و اجتماعي و جنبههاي فرهنگي-سياسي اوست كه در پيدايش تحولات و تنظيم آن نقش بسزايي ايفا ميكند. هر اندازه روحاني پيراستهتر و آراستهتر باشد، تحولات ناشي از فهم و درك و انديشه و شخصيت او شايستهتر، كارآمدتر و سازندهتر خواهد بود. برعكس، هر اندازه روحاني وابستهتر و آلودهتر به دنياي مادي باشد، ميزان صدمهرساني او به دنيا و آخرت مردم بيشتر و وسيعتر خواهد بود؛ بيشتر به لحاظ كثرت افراد و جوامع و وسيعتر به لحاظ وسعت جهان و خلايق.
3. روحانيت اصيل و متعهد را نه به لباس شريف و فاخر، كه به رسالت خطير و شاهر و نه به زبان و بيان رسا و شيوا، كه به انگيزه و نيت خالص و والا و نه به قلم و نوشتار روان و گويا، كه به ايمان و عمل صالح و پويا بايد شناخت. وارثان پيامبران خدا دستكم در شناخت وظيفه و انجام رسالت خويش بايد همانند پيامبران گواه خلق خدا و بشارتدهندة مردم به خير و صلاح و بيمدهندة آنان از شر و فساد باشند و در مسير هدايت انسانها به سمت خدا همچون چراغ فروزان در فضاي ديجور ظلماني بدرخشند تا راه را پيش روي بندگان خدا روشن نمايند.1
4. عرصة حضور و فعاليت روحانيت اصيل و متعهد به يك يا دو فضا اختصاص نمييابد، بل مراكز و مجامع و نهادهاي گوناگوني را دربرميگيرد كه از جمله به مراكز قضايي، مجامع دانشگاهي، پايگاههاي علمي، سازمانهاي فرهنگي، نهادهاي سياسي، اماكن ورزشي، و محيطهاي تفريحي و تفرجگاهها ميتوان اشاره كرد. در همة اين موارد نقش حضور روحانيت برجسته مينمايد.
5. روحانيت اصيل و متعهد با حضور فعال و متعهدانه خويش تلاش ميكند آسيبشناسانه، طبيبانه و دردآگاهانه، انواع و اصناف بيماريها و نابهنجاريهاي روحي-رواني و روحاني-معنوي را شناسايي كرده، درصدد پيشگيري از بروز آسيبها، كنترل و يا جلوگيري از پيشرفت آسيبها، و سرانجام درمان نارساييها و احيانا توانبخشي درمانيافتگان2 برآيد.
6. اين همه را روحانيت اصيل و متعهد به يمن ايمان پايدار و روحية استوار و ضمير هشيار و اخلاص ماندگار خويش به ارمغان ميآورد تا پيشكش خلق خدا كند. خداوند هم در ازاي اين فداكاريها و سوختنها و ساختنها، مقام و منزلت بندگان خالص خويش و صاحبان اين كرامتها و فضيلتها را تعالي، بلكه به درجاتي بر همه عالَم برتري ميبخشد.3
7. چه خوش است عالمان رباني در راه هدايت بندگان خدا همچون شمع بسوزند و فاني شوند تا سعادت هر دو جهان را از درگاه ايزد منان هديه برند. پيامبر اكرم(ص) به اميرمؤمنان علي عليهالسلام فرمودند: اي علي! چنانچه خداوند به دست تو يك نفر را هدايت فرمايد براي تو ارزشش از دنيا و هر آنچه در دنياست بيشتر ميباشد.4
8. در اين عصر و زمانه، با توجه به نقش بسيار برجسته و سرنوشتساز انقلاب اسلامي در گسترش گرايش به اسلام ناب محمدي(ص) در گسترة جهاني، لازم است روحانيت شأن و جايگاه خود را بازيابد و خويش را براي جهاد و شهادت در راستاي تحقق رسالت مهمي كه از سوي خداوند و اولياي الهي به منظور اعتلاي فرهنگ مبين اسلام ناب بر عهده گرفته است مهيا سازد.

مدير مسؤول

پي نوشت ها:
1. برداشت از دو كريمة قرآني در سورة احزاب: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا (54) وَدَاعِيًا إِلَى اللهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِيرًا» (64)
2 . اشاره به چهار عمل اصلي بهداشت جسماني و رواني.
3 . اشاره به كريمة «‏‏يَرْفَعِ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ»، ‏المجادله: 11‏.
4 . اشاره به حديث نوراني پيامبر صلي الله عليه و آله خطاب به مولي امير المؤمنين عليه السلام: «لَأن يَهدِي اللهُ بِکَ رَجُلاً واحِداً خَيرٌ لَکَ مِنَ الدُّنيا وَ ما فِيها.» اگر خداوند بهوسيله تو يک نفر را هدايت کند براي تو بهتر است از دنيا و هر آنچه در آن است. الحياة(ترجمه احمد آرام)، ج1، ص296.